آیرو ۱
رو شونهی چپته، راستش نکن. وقتی میشینه علاقهای به تغییر جهت نداره. داشت، اسمش مرگ نبود: زندگی بود. زندگیام البته علاقهای به تغییر جهت نداره- ولی خب، مث دوس دختر سابقم اونقد حلیم و راه بیاس که تو ذوق کسی نمیزنه.
رو شونهی چپته. وختی میخابی مواظب باش لِهش نکنی. اونم در عوض
وقتی پاشدی
یه فرصت دیگه
واسه آدم شدن بِهِت میده.
۲.
شعر در ثانیهی ۵۹ اُم اتفاق میافتد.
بار و بندیلش را بسته است و میداند که رفته است.
در ثانیهای که ۵۹ بار مرده است
مرگ
تنها یک بار اتفاق میافتد.
۳.
بی کلید از در گذشتیم
آنسو هگل و کاهگل هر دو، سه چیز بودند
فضا انباشته از دفع و آفت بود
تو هنوز نیامده بودی.
دعا کردیم
واژه ی وداع را پستان گذاشتیم
و آرام
از دهان یکدیگر گذشتیم.
نانام
