آخرین چیزی که به یاد میآورم این است به سوی در میدویدم، میبایست راه برگشت را پیدا میکردم نگهبان شب گفت آرام باش ما اینجا هستیم تا در خدمت تو باشیم تو هر زمان که مایلی میتوانی قصد رفتن کنی، اما هرگز نمیتوانی اینجا را ترک کنی. -ترانهی هتل …
توضیحات بیشتر »